■ مقیاسی از کهکشان بخش عمومی

ممنون

سپاسگذارم از شما

من چیزی متوجه نشدم می شه توضیح بیشتری بدید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام
املای صحیح سپاسگذار بصورت زیر است

سپاسگزار
( صفت ) 1 - شاکر حق شناس شکر گذار . 2 - منت پذیر .

دوست ارجمند، آقا یا خانم «ویراستار پارسی»،
با سپاس از شما،
ناگزیرم یادآوری کنم که در تذکر به‌جایتان، ناخواسته و از روی سهو، دچار همان لغزشی شده‌اید که قصد اصلاحش را داشته‌اید: «شکرگزار» را با «ذ» درج فرموده‌اید.

این هم مدخل مربوط به این واژه :


ـ گزاردن :
(مصدر) ( گزارد ، خواهد گزارد ، بگزار ، گزارنده ، گزارا ، گزارده ، گزارش ، گزار ، گزاره )

1ـ انجام دادن، به‌جا آوردن : که مر ترا شغلی پیش آید، هرچند ترا کفایت گزاردن آن باشد، مستبد رای خویش مباش.

2ـ پرداختن، تأدیه کردن ( وام، مالیات و غیره ) : آن مرد در تذکره نگاه کرد و در آن‌جا نوشته بود که هزار درم وام دارم. پس آن مرد وام او بگزارد.

3ـ رسانیدن، تبلیغ کردن ( پیغام، پیغمبری و غیره ) : رسول پیغام‌ها گزارد و بهرام جواب این‌قدر داد که ملک حق و میراث من است.

4ـ بیان کردن، اظهار کردن : سخن گزاردن، پاسخ گزاردن.

5ـ شرح دادن، تفسیر کردن.

6ـ ترجمه کردن.

7ـ صرف کردن، خرج کردن : بدترین مال آن است که از حرام جمع ‌آوری و به آثام بگزاری.

8ـ طرح و نقاشی کردن.



در ترکیب‌ها :
ـ گزاردن حق: جزا دادن ؛ حق چیزی را ادا کردن : اگر گفتم دعای می‌فروشان چه باشد؛ حق نعمت می‌گزارم. (حافظ)

ـ گزاردن خواب: تعبیر کردن خواب.

ـ گزاردن شغل: به‌جا آوردن شغل و کار.

ـ گزاردن فریضه: نماز گزاردن، نماز خواندن : گفت به یک تیمم بیش از یک فریضه گزاردن رواست.

ـ گزاردن مال: پرداختن مال : قرار رفته بود که روز دیگر این مال بگزارد ... .

ـ گزاردن وام : ادای دین کردن.

ـ سپاس گزاردن: شکر کردن، شاکر بودن.

ـ گله گزاردن: شکایت و گله کردن.

ـ شکر گزاردن: سپاس و حمد به‌جای آوردن.

ـ حج گزاردن: حج کردن، به حج رفتن.

ـ کار گزاردن: کار را به انجام رسانیدن (با «کار گذاردن» و «کار گذاشتن» به معنی نصب و قرار دادن اشتباه نشود).

ـ پاسخ گزاردن: پاسخ دادن، جواب دادن.

ـ پیام یا پیغام گزاردن: پیام آوردن، پیام بردن، پیغام رسانیدن، ادای رسالت کردن :
که را مجال سخن گفتن است به حضرت او / مگر نسیم صبا کاین پیام بگزارد. (غزلیات سعدی)

با درود و سپاس و با پوزش
نگارش درست کلمه ی (شکرگذار) به شیوه ی (شکر گزار) می باشد.
گذاشتن=چیزی را در جایی قرار دادن
گزاشتن=عملی را انجام دادن
سرمایه گذار
نمازگزار-سپاس گزار-شکرگزار
سپاس

الهی!
چون بید می لرزم، که مبادا به هیچ نیارزم(نیرزم).
الهی!
به بهشت و حور چه نازم؟
مرا نظری ده، که از هر نظری، بهشتی سازم.
الهی!
به عزت آن نام که تو خوانی و به حرمت آن صفت که تو چنانی،
دریاب مرا، که می توانی!
(مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری)
مرا مگذار و مگذر!

سلام
ممنون از تذکر جناب مهندس فیلا و جناب مهندس یعقوبی

کاملا صحیح می فرمایید ولی ذکر این نکته ضروری است که با توجه به حساسیت این موضوع بنده مواردی که به ذهنم برسد ، عین عبارت و معنی آن را دقیقا و بدون هیچ گونه دخل و تصرفی از فرهنگ واژگان فارسی به فارسی که لینک آن در زیر آمده است کپی می کنم ولی شاید همین موضوع شاهدی باشد بر بعضی اشتباهات تایپی دوستان که قبلا نیز توسط بنده اشاره شده است چون در این فرهنگ هم که رسالتش جز این نیست اشتباه تایپی مشاهده شد.
البته فرهنگ دهخدا فیلتر است و با توجه به اینکه اینجانب سی دی آنر نیز دارم ولی چون از کامپیوتر های مختلف و در مکانهای مختلف به سایت سر می زنم امکان استفاده از سی دی و فیلتر شکن در همه جا برایم وجود ندارد و چه بسا که شاید در فرهنگ دهخدا نیز اشتباه های تایپی وجود داشته باشد.
به هر حال ممنون از تذکر دوستان و شعارمان این باشد
بیایید هر یک ویراستار دیگر باشیم

نعمتت بار خدایا ز عدد بیرون است /شکر انعام تو هرگز نکند شکرگزار (سعدی)

http://farsilookup.com/

سپاس

بسیار عالی و تاثیرگذار

آقای مهندس واقعا ممنونم خیلی عالی بود و تاثیر گذار

جناب مهندس جمشیدیان هم از جنابعالی بابت انتشار فایل و هم تهیه کننده آن آقای هوانگ بسیار متشکرم.

بسیار تشکر از همه دوستان

خیلی شگفت انگیز بود.ممنون

با تشکر ، فوق العاده بود - یکی از دوستان قبلا یه فیلم گذاشته بود اونهم خیلی جالب بود